ارسال مطلب جدید
ویرایش

ضرب المثل جدید

 ضرب المثل هندی : احمق چون نمی تواند راه برود ، داد می زند که زمین ناهموار است.

ضرب المثل آفریقایی : احمق از تجربه خود و دانا از تجربه احمق درس می گیرد.

ضرب المثل ترانسوالی : احمق ، برای دنیا گنجی است.

ضرب المثل روسی : اجل تقویم ندارد.

ضرب المثل سوئدی : احتیاج ، انسان را مخترع و مبتکر می کند.

ضرب المثل لاتینی : احتیاج ، آخرین و بزرگترین سلاح است.

ضرب المثل بلغارستانی : احتیاج همه چیز را تغییر می دهد.

ادامه →

ضرب المثل

 ضرب المثل ایرانی : ادب ، بزرگترین سرمایه است.

ضرب المثل چک : ادب ، حتی گربه را خشنود می کند.

ضرب المثل ارمنی : ارزش یک دختر خوب ، بیش از 7 پسر است.

ضرب المثل برزیلی : اراده خوب ، راه را کوتاه می کند.

ضرب المثل ایرانی : ارباب مالش می رود و نوکر جانش.

ضرب المثل ایرانی : ارث خرس به کفتار می رسد.

ضرب المثل یونانی : از عدالت ، عدالت می زاید و از آزار ، آزار.

ضرب المثل ایرانی : از نوکیسه قرض مکن ، اگر قرض کردی ، خرج نکن.

ادامه →

ضرب المثل

 آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد

کنایه است از این که برایت نقشه شومی کشیده‌ام و حالت را می‌گیرم.

در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست. او نوشته:

ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد.

در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود.

 

سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد.

بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.

کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند.

پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.


 

ادامه →

اس ام اس عاشقانه

 ببین این اسمش دله! اگه قرار بود بفهمه فاصله یعنی چی، اگه قرار بود بفهمه که نمیشه، میشد مغز، دله دیگه، نمیفهمه

++++++++++++++

با تو بر مرغان دریایی امیرم / بی تو در زندان تنهایی اسیرم
با تو در کاخ وفا ارباب عشقم / بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم

++++++++++++++

اینجا آسمان صاف تا قسمتی به رنگ دوستی همراه با غبار فراق است ،
توده ای سلام به سمت شما در حرکت است ، ضمنا احتمال بارش بوسه فراوان است.

++++++++++++++

ماه من ، نماز آیات می خوانم ، وقتی گرفته ای !

++++++++++++++

در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی / ای نازتر از خواب شبم ، همواره در یاد منی

++++++++++++++

اسیر فصل خزان گردد عمر آنکس که / دمی اسیر اشک کند چشم مهربان تو را

++++++++++++++

اونقدر که فکرشو میکنی دوستت ندارم ، چون اونقدر دوستت دارم که نمیتونی فکرشو بکنی !

++++++++++++++

کاش می شد همدلی را قاب کرد،ساکنان شهر غم را خواب کرد
کاش می شد نور چشمان تو را،جانشین تابش مهتاب کرد . . .

++++++++++++++

زیبایی ها را چشم میبیند و مهربانی ها را دل! چشم فراموش میکند اما دل هرگز! پس بدان تا زمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد

++++++++++++++

به تو سوگند! به راز گل سرخ به پروانه که در عشق فنا میگردد زندگی زیبا نیست، آنچه زیباست تویی، تو که آغاز منو لحظه ی پایان منی

++++++++++++++

یادمان باشد شاید شبی آنچنان آرام گرفتیم که دیدار صبح فردا ممکن نشد، پس به امید فرداها " محبتهایمان " را ذخیره نکنیم

++++++++++++++

همانند پلی بودم برای عبورت، به فکر تخریب من نباش، رسیدی دست تکان بده، من خود فرو میریزم

++++++++++++++

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم / گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم / پرپروانه شکستن هنر انسان نیست / گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم / یادمان باشد اگر شاه گلی را چیدیم / وقت پرپر شدنش سازو نوایی نکنیم / یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند، طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم

++++++++++++++

با غم، امشب زیر لب هر دم صدایت میکنم، اشک میریزم دو چشمم را فدایت میکنم، در نگاه خسته ات دنبال حرفی تازه ام، هرچه میخواهی بگو، من هم دعایت میکنم

++++++++++++++

من آن شعله ی آتشم که از هر شمع برخیزم، تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم، درون قلب من فرمانروایی کن، که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم

++++++++++++++

تقویم روزهایم شکسته و گم است.بی تو چه فرقی می کند امروز چندم است

++++++++++++++

زدی تیری به قلبم رد نکردم / جدایی را تو کردی من نکردم

++++++++++++++

میگن باران مظهر دلتنگیه تو ببین با دلم چی کار کردی که داره برف میاد

++++++++++++++

افسوس در این سینه به جز رنج ندیدم،در راه رفاقت به خدا گنج ندیدم،پروانه اگر لحظه ای قادر به سخن بود میگفت که از شمع به جز سوز ندیدم

++++++++++++++

دلم درحلقه غم ها نشسته زبانم بسته و سازم شکسته وجودم پراز شعر عاشقانه است تو رامی خواهمو اینها بهانه است

++++++++++++++

بی چشم میشه زندگی کرد ولی بی نفس هرگز،همه عالم چشم من ولی تو نفس من

++++++++++++++

در عهد تمدنی که نشانی ز وفا نیست دیوانگی از ماست ک دنبال وفاییم

++++++++++++++

منم دلتنگ رویت

دلم اید به سویت

چه کردی با دل من

که کرده ارزویت

++++++++++++++

تو دریایی من در موجش اسیرم،که می خواهم درآغوشت بمیرم،بیا دریای من، آغوش بگشا نمی خواهم جدا از  تو بمیرم

++++++++++++++

روزى مجنون از روى سجاده ى شخصی درحال نمازعبورکرد،مرد نماز را شکست و گفت: مردک من در حال راز و نیاز با خدا بودم، تو چگونه این رشته رابریدى؟مجنون لبخندى زد وگفت:من عاشق دخترى هستم تو را ندیدم، تو عاشق خدایی و مرادیدى!

++++++++++++++

ای که از تازگی زخم دلم تازه تری، یعنی از قصه دلتنگی من با خبری، مثل مهتاب که از خاطر شب می گذرد، هر شب آهسته از آفاق دلم می گذری

ادامه →

اس ام اس عاشقانه

 یه تکیه گاهی واسه این دل من / یه وقت نری جدا نشی تو از من

رفیق نیمه راه دل نباشی / چه سوتوکوره اگه تو نباشی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت / زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت

دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی / دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

سرم را شاید بتوانند گرم کنند دیگران اما وقتی تو نیستی

هیچ کس نیست دلم را گرم کند

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

خسته ام ، فردا نگاهت را برایم پست کن / یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن

دلم از آواز غمگین شب پر است / لطفا آن لحن خوش صدایت را برایم پست کن

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

روزی گذر عشق به ماتم افتاد ، ماتم زده شد به حال ما غم افتاد

زان پس بشری به چهره ام خنده ندید ، موها همه چون ریش و دندان افتاد

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

دائم برای دیدن هم دیر میکنیم،وقت قرارها همه تاخیر میکنیم

اول برای عشق همه تند میرویم اما اواسطش همه گیر میکنیم

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

دردم این نیست که او عاشق نیست …

دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است

دردم اینست که با این سردی ها من چرا دل بستم . . . ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

بیا تا من و تو جانانه باشیم / یکی شمع و یکی پروانه باشیم

به پای سایه های گل نشینیم / دعا بر هم کنیم تا زنده باشیم

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

فلک در دفتر عشقم قلم زد ، چه اوقات خوشی داشتم بهم زد ، الهی ای فلک چرخت نگردد ،‌ که چرخت ارزوهامو بهم زد

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

فهمیدی تصادف کردم ؟ بذار برات بگم ، تو جاده چشات ، اتوبان نگات ، خوردم به خوبیات ، چپ کردم واسه صفات ،قربون وفات ، عزت زیاد!!!

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

اخر از عشق تو ساکن کلیسا میشوم

میکشم دست از مسلمانی مسیحا میشوم

یا لباس عاشقی را از تنم بیرون کنید یا که من خاکستر کوی رفیقان میشوم

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 

گشته ام تنها تر از تنها نمیدانم چرا / رانده از هر گوشه و هرجا نمیدانم چرا / هر کجا پر میکشم مرغان همه پر میزنند / میگریزند از من و تنها نمیدانم چرا


 

 

ادامه →

وقتی آب گران میشود

وقتی آب گران میشود 

 

کاریکاتور درمورد گرانی آب

قیمت سکه و مهریه در سال 1390 

 

قیمت سکه و مهریه سال 1390 

 

بهانه گیری کردن شرکتهای بیمه در پرداخت پول 

کاریکاتور بهانه گیری شرکتهای بیمه سال 90 

 

وقتی مورچه ها به جای کودکان مشق می نویسند! 

مورچه های باهوش

 

ادامه →

این پسر از مانکن پلاستیکی هم نمیگذره !!!

 این پسر از مانکن پلاستیکی هم نمیگذره !!! 

 کاریکاتور خنده دار

 

ادامه →

داستان طنز :: مهندس متبحر

 داستان طنز :: مهندس متبحر  

 

داستان طنز

 

مهندسی بود که در تعمیر دستگاه‌های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه‌های چندین میلیون دلاری با اوتماس گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می‌آمد انجام داده بودند و هیچ‌کسی نتوانسته بود اشکال را رفع کند،  

 

بنابراین، نومیدانه به او متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است. مهندس، این امر را به رغبت می‌پذیرد. او یک روز تمام به وارسی دستگاه می‌پردازد و در پایان کار، با یک تکه گچ علامت ضربدر روی یک قطعه مخصوص دستگاه می‌کشد و با سربلندی می‌گوید: اشکال اینجاست.

آن قطعه تعمیر می‌شود و دستگاه بار دیگر به کار می‌افتد. مهندس دستمزد خود را ۵۰۰۰۰ دلار معرفی می‌کند.

حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب مواد مصرفی می‌کند و او بطور مختصر این گزارش را می‌دهد:

بابت یک قطعه گچ: ۱ دلار و بابت دانستن اینکه ضربدر را کجا بزنم: ۴۹۹۹۹ دلار

ادامه →